كنار رودخانه ای بودم

آب

در در دست خود سيبي سرخ مي بُرد

خَم شدم و سيب را برداشتم

آب

دستهايم را بُرد

+دوست داشتنت را بغل گرفتم و دویدم/کاشکی/آادم‌ها/با دور شدن‌شان/دوست داشتن‌ِشان را هم می‌بردند!/ سید محمد مرکبیان