مینو نصرت

به هوای تو


تا نیلوفر دویدم

او

آموخته بود مرداب را

من

فرو رفتم .

مینو نصرت

محکوم شده ام

به تکه ای خاک

آسمان

چه ابری

چه آبی

چاره ای جز سبز شدن ندارم

مینو نصرت

کشف پوست میکنم از

ظلماتی که خضر پیامبر را زائید

لطفا

یک نفر بیاید

استخوان هایم را جمع کند