آرش ناجی
اين عشق
كيوسك زرد همگانى بود
كه تو را وصل مى كرد به ديگرى!
خوب است لااقل
"دو زار" مى ارزيدم در اين ميان . . .
آرش ناجی
آرش ناجی

آرش ناجی

آرش ناجی
شاید اعتیاد ِ پدر بود
شاید بیماری ِ مادر بود
شاید جهیزیه ی خواهر بود
که چراغهای قرمز را
طولانی تر آرزو می کرد
پسر بچه ای
با یک دستمال کثیف!
آرش ناجی
آن دیوار کاهگلی
حالا برجی گرانیتی شده!
.
ولی من هنوز
چشم گذاشته ام
و می شمارم
سالها را...
آرش ناجی
بپیچ بر من
سپیید ِ تنت را
.
.
که زنده بوده ام اینهمه سال
از سر ِ بی کفنی...
آرش ناجی
و من
خوشبینانه
به نیمه ی خالی ام نگاه می کنم
.
.
شاید که برگشتی...
آرشیو شاعرین
