ایرج.تمجیدی
بهار
زمستان
پاييز
تابستان
فصل ها به چه كار ميآيند
وقتي
فقط
ميان آغوش تو جوانه ميزنم...
ایرج.تمجیدی
بهار
زمستان
پاييز
تابستان
فصل ها به چه كار ميآيند
وقتي
فقط
ميان آغوش تو جوانه ميزنم...
ایرج.تمجیدی
شب و روزم
درگیرِ بود وُ نبود توست
نیایی گم می کند شب
روز را
آسمان ماه را
و
من
خواب را
ایرج.تمجیدی
ایرج.تمجیدی
تو نیستی
هوار میشود درد نبودنت
من می مانم
قلم ،
تکه ای کاغذ
ازهجوم خیالت
.
.
.
شاعر می شوم
ایرج.تمجیدی
به نیوتن بگویید....
هر عملی را عکس العملی نیست!
اگر بود.....
اینهمه عاشقانه های من...
بی جواب نمیماند!!
آرشیو شاعرین