رسول يونان
زندگی کمی دیوانگی میخواست
اما ما زیادی دیوانه شدیم
از تمام کافهها بیرونمان کردند
ما زیادی دیوانه شدیم و
همهچیز را فراموش کردیم
غیر از خندیدن
به همهچیز خندیدیم و
خندیدن شغل ما شد
دیوانه که باشی
خودت هم نخندی
زخمهایت میخندند !
اما ما زیادی دیوانه شدیم
از تمام کافهها بیرونمان کردند
ما زیادی دیوانه شدیم و
همهچیز را فراموش کردیم
غیر از خندیدن
به همهچیز خندیدیم و
خندیدن شغل ما شد
دیوانه که باشی
خودت هم نخندی
زخمهایت میخندند !
