محمد شریفی نعمت آباد
کوچه ها که از آنها می گذرم
همان کوچه هایند
خانه که به آن می رسم
همان خانه
در که می گشایم
همان در
شامگاه ِ حیاط
که در آغوشش سایه می شوم
همان شامگاه...
امّا من همان من نیستم
تو همان تو
ما جایی در این نزدیکی ها
گم شده ایم
ما نزدیکی های ما
گم شده ایم
همان کوچه هایند
خانه که به آن می رسم
همان خانه
در که می گشایم
همان در
شامگاه ِ حیاط
که در آغوشش سایه می شوم
همان شامگاه...
امّا من همان من نیستم
تو همان تو
ما جایی در این نزدیکی ها
گم شده ایم
ما نزدیکی های ما
گم شده ایم
