مهدی باغانی
پارو بزن عرش را
شاید که آفتاب
تابیده شد بر آینه ی دلم ...
جارو بزن فرش را
شاید ، غبار
برچیده شد از خانه ی دلم
دست من است ، موازی در آسمان
شاید ...!
نگاهت
روزی بیفتد به منزلم
من چون درختی
پُـر برگ و بی حاصلم ...
تیشه زدم ...!
سالها
این ریشه را
شاید که خاک
بخشکد
ساقه ی فرسوده ام ... !!!