رسول پیره

از بینِ دوستانم کسی است

که قلبش، قلبش، قلبش برای همه می‌زند

حتی برای دستگاهِ شوکِ بیمارستان

در بین دوستانم کسی است

که فراموشی دارد

او را به هر نامی که صدا بزنی برمی‌گردد.

 

آنها که زودتر از دنیا رفته‌اند

زیباییِ بیشتری را با خودشان بردند

و آن که آخر از همه رفت

مو و دندان کمتری داشت

دارم لیستی از دوستانم تهیه می‌کنم

دارم قفلِ در را عوض می‌کنم.

رسول پیره

پنجاه متر
 
صد متر
 
هزار متر
 
غم انگيز است
 
به خط پايان رسيده باشي و هيچكس پشت سرت نباشد
 
حدس بزن
 
حدس بزن
 
چقدر مي تواند تنها باشد
 
كشوري كه سرود ملي اش را تنها يك نفر مي خواند
 
 
مثل حمله قلبي به بخش سي سي يو
 
جمله ليونل مسي به دروازه رئال مادريد
 
حمله گاوخشمگين به پيراهن قرمز
 
به من حمله مي كند تنهايي
 
تنهايم
 
شبيه مهاجراني كه در غربت
 
ديوار سفارت كشورشان را در آغوش مي گيرند

رسول پیره

هر درختی که قطع می شد

دری چوبی بود که سال ها بعد به رویم باز نمی شد

هر پرنده ای که برنمی گشت

آسمانی بود

که سالها بارانی اش را به تن می کرد

هر گلوله که شلیک می شد

زنی بود که از تنهایی می ترسید

مردی بود که برای همیشه به  عکس ها می رفت

هر دستی که به سویم دراز می شود

ادامه ی خیانتی است

که سالها بعد در سینه ام فرو خواهد رفت

هر صدا

رادیویی جیبی است

که سربازی را از تنهایی در می آورد

هر نقشه سفری است

به دورها...

درهای چوبی، آلبوم های عکس، خیانت و رادیوی جیبی راتحمل می کنم

اما تحمل دوری را ندارم

نقشه را در دستانم مچاله می کنم

حالا هرکجا بروی

در مشت منی